سید محمد فشارکی

سید محمد فشارکی
اطلاعات فردی
لقب استاد کبیر
تاریخ تولد سال ۱۲٥٣ هجری قمری
محل زندگی نجف
تاریخ وفات ۱۳ ذی‌القعده سال ۱۳۱٦ هجری قمری (۵ فروردین سال ۱٢٧٨ هجری شمسی)
محل دفن حرم امیرالمومنین
شهر وفات نجف
اطلاعات علمی
استادان فاضل اردکانیمیرزا محمدتقی شیرازی
شاگردان محمدحسین غروی نائینیشیخ عبد الکریم حائریآقا ضیاء الدین عراقیمحمدرضا مسجدشاهی
محل تحصیل نجفسامرااصفهان
تألیفات الاغسال • رسالة في الإجارة
سایر استاد در حوزه علمیه

سید محمد طباطبائی فشارکی (۱۲۵۳-۱۳۱۶ق) از مجتهدان و مدرسان فقه و اصول در حوزه علمیه نجف و حوزه علمیه سامراء در قرن چهاردم هجری است. پس از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی، علمای حوزه از وی خواستند مرجعیت تقلید شیعه را بر عهده بگیرد اما او امتناع کرد و به تدریس پرداخت. او را مردی پرهیزگار و بی‌اعتنا به دنیا معرفی کرده‌اند. عالمانی چون میرزا محمدتقی شیرازی، عبدالکریم حائری، محمدرضا مسجدشاهی و آقا ضیاء عراقی در کلاس‌های درس او حاضر می‌شدند. وی از نزدیکان و شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بود و گفته‌شده نقش مهمی در صدور فتوای تنباکو از سوی میرزا داشته است.

جایگاه و شخصیت

سید محمد فشارکی از فقیهان شیعه در قرن چهارده قمری است. او را استاد کبیر، علامه و نابغه زمان خوانده‌اند. وی از مدرسان فقه و اصول در نجف و سامرا

سید محمد فشارکی ارتباط بسیار نزدیکی با میرزا محمدحسن شیرازی معروف به میرزای مجدد داشت. او را محرم اسرار میرزا می‌دانستند. میرزا او را بسیار گرامی می‌داشت و در مسائل مهم با وی مشورت می‌کرد و مدیریت حوزه علمیه سامرا را بدو سپرده بود. وی حتی جایگاه تدریس خود را به سید محمد واگذار کرد. فشارکی که معتقد بود تحریم تنباکو اهمیت زیادی در حفظ عزت مسلمانان دارد، نقش مهمی در ترغیب میرزا در صدور فتوای تحریم تنباکو ایفا کرد.

زندگی و درگذشت

سید محمد طباطبائی فشارکی در سال ۱۲۵۳ هجری قمری روستای فشارک اصفهان متولد شد. وی از سادات زواره اصفهان است. او در شش سالگی پدرش، میر ابوالقاسم را از دست داد و در یازده‌سالگی همراه مادرش برای تحصیل علوم دینی به عراق رفت و در شهر کربلا سکونت نمود و تحت تکفل برادر بزرگترش سید ابراهیم کبیر قرار گرفت. وی در این شهر ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول خواند.

سید محمد فشارکی در ۱۳ ذی‌القعده سال ۱۳۱۶ق یا ۱۳۱۸ق مصادف با ۱۳ اسفند ۱۳۲۹ هجری شمسی در نجف درگذشت. پیکر او را در یکی از حجرات حرم امیرالمومنین دفن کردند.
فشارکی چهار فرزند دارد که تحصیلات حوزوی دارند. سید محمدباقر بزرگترین پسر اوست که داماد میرزا محمدتقی شیرازی بود و در سال ۱۳۳۸ق درگذشت. دیگری سید علی‌اکبر بود که به تهران رفت و از علمای آن شهر گردید. سید ابوطالب و سید عباس دو فرزند دیگر فشارکی بود.

ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی

فشارکی را مردی باهیبت و نسبت به مقامات دنیوی بسیار بی‌اعتنا توصیف کرده‌اند. بسیار متواضع و فروتن بود. در حیاط خانه‌اش روی زمین می‌نشست و به سوالات ابتدایی طلابی که تازه به حوزه آمده بودند، جواب می‌گفت. از لحاظ معیشتی بسیار تنگدست بود، اما در امور خیر مخصوصا برپا نمودن عزای امام حسین پیشقدم بود. چون درگذشت چیزی به ارث نگذاشت.
سید حسن صدر که چندین سال با او معاشرت نزدیکی داشت، می‌نویسد وی در مسئله طهارت و نجاست بسیار حساس بود آن چنان که نام خدا و اسماء امامان شیعه را بر روی کاغذ نمی‌نوشت. مردی بسیار پرهیزگار بود و هیچ‌گاه از او خطایی ندیدم.

نپذیرفتن مرجعیت دینی

پس از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی بزرگان حوزه علمیه از سید محمد فشارکی خواستند تا مرجعیت دینی شیعیان را برعهده بگیرد. اما او چون معتقد بود ریاست دینی غیر از علم به فقه و اصول توانایی و دانش سیاسی می‌طلبد، نپذیرفت و پیشنهاد داد این امر مهم را به میرزا محمدتقی شیرازی بسپارند. خود نیز به نجف برگشت و به تدریس فقه و اصول پرداخت.

توصیه به قرائت زیارت عاشورا در همه‌گیری وبا

شیخ عبدالکریم حائری نقل کرده‌است زمانی در شهر سامرا بیماری وبا شیوع پیدا کرد. سید محمد فشارکی به علما و مردم توصیه کرد تا ده روز زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را به مادر امام زمان اهدا کنند و او را واسطه قرار دهند تا خداوند این بیماری را از شیعیان دور کند. با عمل کردن مردم به این توصیه دیگر کسی از شیعیان در اثر ابتلا به وبا از دنیا نرفت. وقتی اهل سنت شهر این واقعه را دیدند آنان نیز به خواندن زیارت روی آوردند تا از آن بیماری مصون گردند.

حل مشکل علمی از طریق غیرعادی

سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید، در کتاب جرعه‌ای از دریا با دو واسطه نقل کرده است که زمانی سید محمد فشارکی در یک مسئله علمی مشکلی پیش می‌آید. برای خلوت کردن به کنار رودخانه فرات می‌رود. در همان حال تفکر و تنهایی، مردی در لباس عرب از مشکل علمی‌اش می‌پرسد، اما سید بی‌اعتنایی می‌کند. آن مرد خودش مسئله علمی را بازگو می‌کند و محل اشکال و نیز اشتباهات فشارکی را بیان می‌کند. فشارکی تعجب کرده بلند می‌شود تا آن فرد را ببیند، اما هرچه می‌گردد دیگر پیدایش نمی‌کند.

زندگی‌نامه علمی

فشارکی در سال ۱۲۸۶ق به نجف اشرف رفت تا از محفل درسی فقهای آن شهر بهره بگیرد. سپس هنگامی که میرزا محمدحسن شیرازی از نجف به سامرا رفت، فشارکی نیز همراه این استاد خود در آن شهر اقامت نمود تا از وی کسب علم نماید. وی با رحلت میرزای شیرازی در سال ۱۳۲۰ق به نجف برگشت و به تدریس فقه و اصول پرداخت.

اساتید

سید محمد فشارکی بیش از همه نزد میرزا محمدحسن شیرازی (درگذشت۱۳۱۲ق) در نجف و سامرا درس خوانده است. دیگر اساتید او در کربلا و نجف دانشمندان زیر بوده‌اند:

  • سید حسن بن سید محمد مجاهد؛
  • شیخ محمدحسین اردکانی (درگذشت۱۳۰۵ق)؛
  • سید علی‌نقی طباطبائی (درگذشت۱۲۸۹ق)؛
  • میرزا محمدتقی شیرازی (درگذشت۱۳۳۸ق)؛

تالیفات

  1. الاغسال؛
  2. أصالة البرائة؛
  3. البرائة؛ تقریر دروس سید محمدتقی شیرازی.
  4. الخلل فی الصلاة؛
  5. الدماء الثلاثة؛
  6. رسالة فی الإجارة؛
  7. شرح رسالة البرائة شیخ انصاری؛
  8. الفروع المحمدیة فی الفقه؛
  9. الخیارات؛

شاگردان

شاگردان محفل درسی سید محمد فشارکی را تا سیصد نفر نوشته‌اند. گفته‌اند چون از سامرا به نجف برگشت، بسیاری از شاگردان فقهای دیگر در کلاس او حاضر گشتند. غالب کلاس‌های او در مقبره سید محمدحسن شیرازی و مسجد جامع هندی برگزار می‌شد.
شیخ عبدالکریم حائری (درگذشت۱۳۵۵ق) موسس حوزه علمیه قم مهم‌ترین شاگرد فشارکی محسوب می‌شود. حائری همراه فشارکی از نجف به سامرا رفت تا هم‌چنان از کلاس‌های او کسب علم کند. برخی دیگر از شاگردان فشارکی بدین قرار هستند:

پانویس

  1. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۴، ص۳۴۲.
  2. قمی، الکنی و الألقاب، ۱۴۲۹ق، ص۶۸۹.
  3. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  4. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  5. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۴.
  6. جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، اصفهان، ۱۳۸۵،‌ ص۴۱۷.
  7. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ۱۳۸۴ش، ج۴، ص۳۱۲.
  8. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  9. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۳.
  10. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۴، ص۱۴۳۶
  11. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ص۱۴۳.
  12. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  13. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۳.
  14. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  15. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۵، ص۱۵۳۶
  16. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  17. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۵.
  18. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ۱۲۵.
  19. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۴، ص۱۴۳۶
  20. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  21. جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، اصفهان، ۱۳۸۵،‌ ص۴۱۷.
  22. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۳.
  23. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  24. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۷.
  25. غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۳۵۶.
  26. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۳۳۰.
  27. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۳۲۸.
  28. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  29. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  30. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  31. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۴، ص۱۴۳۶
  32. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  33. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  34. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۷.
  35. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  36. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  37. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  38. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  39. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  40. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  41. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  42. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  43. آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۸۰.
  44. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۲۸۳.
  45. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ص۱۴۴.
  46. گروه علمی، موسوعه طبقات الفقهاء، ج۱۴(قسم اول)، ۱۴۱۸، ص۳۶۵.
  47. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  48. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ج۴، ص۳۱۱.
  49. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  50. معلم حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۶، ص۲۲۱۵
  51. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  52. غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۷۵.
  53. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  54. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ج۴، ص۳۰۷.
  55. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ج۴، ص۳۱۰.
  56. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ج۴، ص۳۱۱.
  57. درگذشتگان، مجله آیینه پژوهش، ش۳۳، ص۱۶.
  58. مهدوی، اعلام اصفهان، ۱۳۸۶ش، ص۵۲۱.
  59. جواهر کلام، تربت پاکان قم، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۵۵۹.
  60. جواهر کلام، تربت پاکان قم، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۲۰۹۰.
  61. جواهر کلام، تربت پاکان قم، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۲۱۲۲.
  1. این قضیه به میرزای دوم نیز نسبت داده شده است. رک: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ۱۳۸۴ش، ج۴، ص۳۱۴.

منابع

  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۳۰ق.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت،‌دار الاضواء، چ۳، ۱۴۰۳ق.
  • امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، چ۱، ۱۴۰۳ق.
  • جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان قم، قم، انصاریان، چ۱، ۱۴۲۴ق.
  • جناب، علی، رجال و مشاهیر اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چ۱، ۱۳۸۵ش.
  • حکیم، حسن عیسی، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، قم، مکتبة الحیدریه، چ۱، ۱۴۲۷ق.
  • شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، قم، موسسه کتاب شناسی شیعه، چ۱، ۱۳۹۳ش.
  • صدر، حسن، تکملة أمل الآمل، بیروت،‌ دار المؤرخ العربی، چ۱، ۱۴۲۹ق.
  • غروی، محمد، مع علماء النجف الأشرف، بیروت، دارالثقلین، چ۱، ۱۴۰۱ق.
  • قمی، عباس، الکنی و الألقاب، قم، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ۱، ۱۴۲۹ق.
  • گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الإمام الصادق (علیه‌السلام)، چ۱، ۱۴۱۴۸ق.
  • معلم حبیب آبادی، محمدعلی،‌ مکارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، اصفهان، نفائس مخطوطات اصفهان، چ۱، ۱۳۶۴ش.
  • مهدوی، سید مصلح الدین،‌ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، قم، نشر الهدایه، ۱۳۶۷ش.
  • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چ۱، ۱۳۸۶ش.
  • مسجدشاهی، محمدرضا، وقایة الاذهان، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، چ۱، ۱۴۱۳ق.
  • لجنه العلمیه، معجم طبقات المتکلمین، قم، مؤسسة الإمام الصادق (علیه‌السلام)، چ۱، ۱۴۲۴ق.